6 عنصر اصلی برای دانش خودشناسی وجود دارد که به آنها VITALS گفته میشود:
· ارزشها (Values)
· تمایلات (Interests)
· خلقوخوی (Temperament)
· بیوریتم (Around-the-clock)
· اهداف (Life Purpose)
· مهارتها (Strengths)
هنگامی که به دنبال شناخت این عناصر میروید، چیزهای زیادی درباره خودتان کشف میکنید و اگر به آنها عمل کنید، نیروی زندگی قویتری برای خود ایجاد میکنید. و این کلمه اختصاری «VITALS» میتواند انعکاسی از شادی آینده شما باشد.
بنابراین اکنون میدانید برای خودشناسی چه چیزی را جستجو کنید. اما چگونه در مورد علائم VITAL خود یاد میگیرید؟ و کجا میتوانید آنها را پیدا کنید؟
این روند می تواند تصادفی و غیرمترقبه باشد. شما ممکن است معلمی داشته باشید که به شما بگوید در ریاضی یا علوم قوی هستید و بذر یک ایده شغلی را در ذهن شما بکارد. ممکن است وقتی شاهد یک بیعدالتی باشید و یا آن را تجربه کنید، عصبانی شوید و تصمیم بگیرید که «هدف زندگی»تان اصلاح این بیعدالتی باشد. شما ممکن است یکی از معدود افرادی باشید که زندگی شاد خود را بر اساس علاقه و اشتیاق برجسته خود ساختهاند، مانند ستاره پاپ «گوئن استفانی» که میگوید: «وقتی من توانستم برای اولین بار آهنگ بنویسم، همان زمانی بود که من خودم را پیدا کردم».
در حالی که شانس و ژنها در خودشناسی شما موثر هستند، میتوانید استراتژیهای سنجیدهای را نیز برای کمک به یافتن «خود واقعی» خود به کار بگیرید. به جستجوی خود به چشم شکار یک گنج با سرنخها و مناطق خطرناک مختلف در طول مسیر نگاه کنید. در اینجا 10 استراتژی مفید برای استفاده آورده شدهاست.
1. به تعاریف گوش کنید و به آنها فکر کنید
اگر تعریف دیگران از خود را رد میکنید و از مورد تعریف دیگران قرار گرفتن فاصله میگیرید، دست نگه دارید! درست است که برخی افراد ممکن است با تعریف کردن از شما بخواهند از شما سوء استفاده کنند و یا شما را بازیچه خود کنند، بسیاری دیگر ممکن است متوجه یکی از علائم VITAL شما شده باشند، چیزی که ممکن است خودتان از آن غافل باشید. معلم زبان انگلیسی یازدهم در بالای مقاله یکی از شاگردان خود نوشت: «دوست دارید یک نویسنده باشید؟ در این مقاله چیزهای زیادی وجود دارد که میگوید شما دوست دارید». اگرچه آن شاگرد مسیر شغلی دیگری را طی کرد، اما هیچ وقت این نظر را فراموش نکرد و هنوز به مقالهنویسی میپردازد. (ممنون ، هلن هلندر!)
دانستن نقاط قوت خود یکی از پایههای اعتماد به نفس و همچنین خودشناسی است. به شخصی تبدیل شوید که «چیزهای خوب را درمییابد»، به تعارفاتی گوش کنید که میتواند سرنخی برای پیدا کردن نقاط قوت شما باشد.
2. به احساسات و «جریان احوال» خود گوش کنید
تا حالا شده غرق در کاری شوید و با لذت آن را انجام دهید بدون اینکه متوجه گذر زمان شوید؟ «جریان احوال» سرنخی برای پیدا کردن چیزی است که خود واقعی شما را خشنود میکند. احساسات مثبت مانند عشق، شادی و رضایت نیز میتوانند سرنخهایی داشته باشند.
حتی احساسات منفی هم میتوانند در جستجوی خودشناسی به شما کمک کنند. در بعضی مواقع ، احساساتی مانند عصبانیت، غم و ترس میتوانند به شما بگویند که در زندگی خود باید با چه چیزهایی روبرو شوید، چه چیزهایی را باید قبول کنید و چه چیزهایی را باید تغییر دهید. در بعضی مواقع، همین احساسات ممکن است به مردم، مکانها و یا چیزهایی اشاره کنند که باید آنها را از زندگی خود دور کنید یا تا جای ممکن سعی کنید حداقل ارتباط با آنها را داشته باشید تا از نفس و سلامت خود محافظت کنید.
3. به افکار خود توجه کنید
بله، ذهن آگاه. میتوانید با مراقبه و مدیتیشن به مشاهده افکار خود بپردازید. اما شما همچنین میتوانید فقط به افکاری توجه کنید که به صورت دقیقه به دقیقه و در بازههای زمانی کوتاه به ذهنتان میآیند. این افکار شما را به سمت درک بهتری از خود راهنمایی میکنند. به عنوان مثال، دوست شما شما را ترغیب به خرید یک لباس خاص میکند. این خرید باعث پشیمانی میشود، نه شادی، زیرا آرزو میکنید که آن پول را پسانداز میکردید. اکنون متوجه هستید که در این لحظه برای پسانداز کردن بیشتر از داراییهای خود ارزش قائل هستید. یک نشانه VITAL؟
4. با اشتباهات خود دوست شوید
وقتی شما همواره در تلاشید که ذهن خود را رشد دهید، رسیدن به خودشناسی مسیر آسانتری خواهد بود. و برای اینکار باید به مشکلات سخت به چشم یک چالش نگاه کنید تا یک استرس. وقتی شما میدانید که کامل نیستید، میتوانید اشتباهات خود را بپذیرید، متوجه شوید که اشتباهات شما میتواند منجر به یک تجربه جدید شود و از آن درس بگیرید، و بفهمید دفعه بعد در موقعیت مشابه چه کار دیگری را باید انجام دهید.
حتی یک شکست بزرگ هر چقدر هم دردناک باشد میتواند منجر به موقعیتها و مسیرهای جدید شود. تری گروس، مجری محترم برنامه «هوای تازه»، ابتدا معلم کلاس هشتم در یک مدرسه عمومی شهری در سال 1972 بود. او نمیتوانست کلاس را کنترل کند و پس از 6 هفته اخراج شد. به تمام مصاحبههای شگفتانگیزی که مردم از دست میدادند فکر کنید اگر او در شغل معلمی خود با نارضایتی میماند.
5. یک دفترچه خاطرات تهیه کنید یا وقتی را صرف فکر کردن کنید
یک دفترچه خاطرات و یا ژورنال از لحظاتی که ممکن است سرنخ هویت شما باشد، نگه دارید. یکی از بهترین تمرینهایی که من شخصا به آن علاقه زیادی دارم، تمرین کلاسیک «سه چیز خوب» است: در پایان روز، به سه کار خوب که در آن روز انجام دادید یا سه اتفاق خوب که برای شما افتاد فکر کنید. تحقیقات نشان میدهد که این فعالیت باعث افزایش رضایت از زندگی و همچنین تقویت «نگرش قدردانی» شما میشود. همچنین این کار ممکن است لحظاتی از آن روز را به یاد شما بیاورد که احساس رضایتمندی یا اعتماد به نفس داشتید، و این لحظه ها میتواند سرنخهایی از عناصر VITAL شما باشد. مثال: شما با خواهرزاده خود بازی میکنید و متوجه میشوید که چندین موقعیت دشوار را به خوبی اداره کردید. سرنخ؟
6. به حرف دیگران گوش دهید، اما بر اساس تصمیمات خودتان زندگی کنید
با فرض اینکه شما یک فرد بالغ هستید و زندگی پیچیده خودتان را دارید، فقط خودتان میدانید در زندگیتان چه چیزی برای شما بهتر است. وقتی تصمیمات خودتان را میگیرید، هر نتیجهای هم که داشته باشند، شما راهتان را برای خودشناسی هموار میکنید. در کارهایی که «باید» انجام دهید تجدید نظر کنید. واقعا چه چیزی میخواهید؟
7. با یک روانشناس یا مشاور صحبت کنید
در جستوجوی خود ممکن است توسط موانع مختلف داخلی و خارجی مسدود شوید، ناامید شوید و یا راه خود را گم کنید. یک درمانگر یا مشاور میتواند به رفع این موانع و یا به شما در کشف مسیرهای جدید و رشد در جهتهای جدید کمک کند.
8. تستهای شخصیتشناسی را امتحان کنید
با اینکه خودشناسی و تحلیل آن بهتر است زیر نظر یک متخصص روانشناس انجام شود، شما میتوانید تستهای مختلف و قابل اطمینان شخصیتشناسی و خلقوخوی شناسی را در اینترنت پیدا کنید. امتحان این تستها ممکن است در مسیر رسیدن به خودشناسی بهتان کمک کند، اما باید به آنها دو نکته زیر را به عنوان چاشنی اضافه کنید:
نکته 1: برخی از آزمونها در اینترنت اعتبار علمی ندارند. مواظب باش!
نکته 2: به یاد داشته باشید نتیجه هیچ تستی پاسخ کامل و منبع موثق نیست. شما خودتان هستید!
9. جسارت را تمرین کنید
شما ممکن است خودتان را بشناسید، اما آیا میتوانید خودتانباشید؟
هنگامی که احساسات، خواستهها، نیازها و نظرات خود را به روشی مستقیم، صادقانه و مناسب بیان میکنید، شما فردی قاطع و مطمئن هستید. شما همچنین با جسور بودن درک خود از خودتان را تقویت میکنید. مثال: همسر شما نسبت به کاری که انجام دادهاید بسیار حساس است و سر شما فریاد میزند. شما پاسخ میدهید: «با من اینطوری صحبت نکن. اگر مسالهای هست، من در مورد آن صحبت خواهم کرد. اما بدون فریاد زدن». اکنون یک چیز را میدانید: اینکه با شما با احترام رفتار شود برایتان مهم است. میتوانید از خود دفاع کنید.
10. با افرادی بگردید که شما را همانطور که هستید میپذیرند و رشد شما را تقویت میکنند
برخی از دوستان و نزدیکانتان به شما کمک میکنند تا بهترینِ خودتان شوید، در حالی که دیگران با رسیدنتان به خودآگاهی و «خود حقیقی بودن» مخالفت میکنند. با اینکه احتمالاً میتوانید از همه آنها چیزی بیاموزید، ممکن است متوجه شوید که وقتی که بیشتر افرادی که با آنها در ارتباط هستید به احساسات شما احترام بگذارند و اجازه دهند تا به ستارههای خودتان برسید، مسیر شما آسانتر میشود.
خود حقیقی؟
بعضیها فکر میکنند هیچ چیز به عنوان «خود حقیقی» وجود ندارد. من مخالفم. وقتی زندگی و اعمال بیرونی شما با علائم VITAL درونی شما همخوانی دارد، شما یک احساس قوی و متمایز از خود را تجربه میکنید. زندگی هیجانانگیزتر و پرجنبوجوشتر میشود.
اما درست است که ما با گذشت زمان تکامل مییابیم و «خود واقعی» ما دائماً در حال تکامل و گسترش است. خودشناسی یک فرآیند پویا است و نه ایستا. خود واقعی شما بیشتر شبیه یک فیلم است تا یک عکس.